شاهین شهر در سال ۱۴۲۵

بیمار: (با لحنی که انگار از خواب بیدار شده) من کجام؟
پرستار: شما در بیمارستان گلدیس شاهین‌شهر هستید.
بیمار: تو کی هستی؟!
پرستار: من پرستار این بخش هستم.
بیمار: ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می‌شه لطفا یه شارژر براش بیارید؟
پرستار: متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم.
بیمار: یعنی بین همکاراتون کسی شارژر لایتنینگ آیفون نداره؟
پرستار: از ۱۰ سال پیش دیگه تولید نمی‌شه. شرکت‌های سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشی‌ها مشترکه.
بیمار: ۱۰ سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم.
پرستار: شما گوشی‌تون رو یک هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این‌که به کما برید.
بیمار: کما؟!
پرستار: شما در اسفند ۱۴۰۲ به کما رفتید و الان در تیرماه ۱۴۲۵ به هوش اومدید. از نظر من شرایط لازم برای درک حقیقت رو ندارین.
بیمار: چی شده؟ چرا؟ من که سالمم!
پرستار: شما سالمید، ولی بقیه نیستن.
بیمار: چه اتفاقی افتاده؟
پرستار: چیزی نشده! ولی بیرون از این‌جا، هیچکس منتظرتون نیست.
بیمار: خیلی پیر شدم؟
پرستار: مهم اینه که سالمی. مدتی طول می‌کشه تا دوره‌های فیزیوتراپی رو انجام بدی …
بیمار: اون بیرون چه تغییرایی کرده؟
پرستار: منظورت چه چیزاییه؟
بیمار: هنوز توی خیابونا ترافیک هست؟
پرستار: نه دیگه. از وقتی طرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن
بیمار: طرح جدید چیه؟
پرستار: اگر راننده‌ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می‌برن پارکینگ و تا کتاب قوانین راهنمایی و رانندگی رو رو از حفظ نشه، آزاد نمی‌شه.
بیمار: عالی قاپو هنوز هست؟
پرستار: هست، ولی روش روکش کشیدن.
بیمار: روکش واسه چی؟
پرستار: نماش خراب شده بود، سرامیک کردند.
بیمار: الان وضعیت تورم چه جوریه؟
پرستار: خودت چی حدس می‌زنی؟
بیمار: حتما الان بستنی قیفی، ۱۴۰ هزار تومنه.
پرستار: نه دیگه خیلی اغراق کردی. ۱۲۰ هزار تومنه.
بیمار: پراید چنده؟
پرستار: پراید‌های قدیمی یا پراید قشقایی؟
بیمار: قشقایی دیگه چیه؟
پرستار: بعد از پراید مینیاتور، پراید قشقایی را با ایده‌ای از نیسان قشقایی ساختن.
بیمار: همین جدیده، چنده؟
پرستار: هفتصد میلیون تومن
بیمار: پس ماکسیما چنده؟
پرستار: اگه سالمش گیرت بیاد، حدود ۲۰ یا ۲۵
بیمار: یعنی ماکسیما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست؟
پرستار: مترو شاهین‌شهر به اصفهان هم هنوز تکمیل نشده؛ قحطی سیمان که پیش اومد، همه طرح‌ها خوابید.
بیمار: ماجرای مسکن‌مهر چی شد؟ هنوز هم کلانتری و مرکز بهداشت نداره؟@
پرستار: اونکه خیلی وقته حل شده! الآن دیگه کسی اونجا سکونت نداره.
بیمار: یعنی چی؟
پرستار: خب با گذشت زمان شرایط بدتر شد و اونجا دیگه قابل سکونت نیست.
بیمار: ای بابا از وقتی که به هوش اومدم همش اخبار منفی شنیدم که؛ یه خبر خوب نداری بهم بگی؟!
پرستار: چرا! خوشبختانه مشکل کودکان کار با همت مسئولین شاهین‌شهر برطرف شده؛ وضعیت اتوبوس‌های شاهین‌شهر به طرز شگفت‌انگیزی بهبود یافته و الان همه‌شون هوشمند شدن!! خیابان طالقانی هم همین‌طور! دیگه قرار نیست نگران زیروبند ماشینت باشی چون تموم چاله چوله های خیابونا پر شدن، اونم با آسفالت با کیفیت. به علاوه اینکه الان با وجود سطل زباله‌هایی که توی هر محله هست، مشکل زباله‌های شهری هم حل شد. اینم بگم که الآن شاهین‌شهر به عنوان پایتخت هوش مصنوعی کشور تبدیل شده!
بیمار: خب از همون اول اینارو می‌گفتی !خداروشکر! دستشون درد نکنه. راستی ماجرای آلودگی هوا به کجا رسید؟
پرستار: اونم به کل برطرف شد!
بیمار: واقعاً؟ خدایا شکرت!
پرستار: آره! الآن دیگه همه یه کپسول اکسیژن همراهشون دارن.
بیمار: عجب! باید کلی با خودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم.
پرستار: یه چیز دیگه رو هم هضم کن، لطفا.
بیمار: چیو؟
پرستار: این‌که همه این چیز‌ها رو خالی بستم.
بیمار: یعنی چی؟
پرستار: با خواهر من نامزد بودی، ولی ولش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو رو اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشی‌ات هم خستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست، هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگیت. خواهرم هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی!

اشتراک گذاری :

مقالات مرتبط
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *